سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روان شناسی و مشاوره
 
خود بیمار انگاری ( قسمت 1 )

خودبیمار انگاری( Hypochondriasis ) ، توسط ویرایش فعلی طبقه بندی تشخیصی و آماری انجمن روان پزشکان امریکا ، بعنوان یک اختلال شبه جسمی طبقه بندی می شود ، در حالی که این بیماری از نظر تاریخچه ای یک از بادوام ترین مفاهیم بیماری است ، متخصصین در مورد صحت تصور آن به عنوان یک بیماری محور یک ، یا اینکه آیا این اختلال خصوصیات شخصیتی ، اختلال شخصیت یا بُعد دیگری از سایر آسیب شناسی هاست ، توافق ندارند.

به هر حال آنچه که معلوم است این است که این اختلال بسیار ناتوان کننده است و با ناخوشی قابل توجه همراه می باشد. بسیاری از بیماران ، اختلال قابل توجهی در عملکرد جسمی و شغلی دارند و به طور مکرر از درجات نامتناسبی از خدمات پزشکی استفاده می کنند. گزارش های همه گیر شناسی متعددی اعلان کرده اند که 5 1 درصد از جمعیت عمومی و 7 2 درصد از بیمارانی که در درمانگاه های طب عمومی دیده می شوند ، مبتلاء به خود بیمارانگاری هستند. بسیاری از بیماران به جای وجود علائم روان شناختی خاص و سیر بیماری تنها براساس رد اختلال جسمی با برچسب خودبیمارانگاری ، به روان پزشک ارجاع می شوند. فرمول بندی اولیة روان پزشکی شواهدی از روند روان شناختی زمینه ای از جمله وجود عوامل سبب شناسی و نگهدارنده را نشان می دهد.

سبب شناسی اختصاصی خودبیمارانگاری تاکنون ناشناخته است اما برای آن ، چندین نظریه مطرح شده است. نظریه پردازان رشدی فرض می کنند که محیط های نامطلوب اوایل کودکی مانند سوءرفتار ، و وجود بیماری شدید در کودکی ، عوامل بالقوه هستند. از طرف دیگر نظریه پردازان شناختی / رفتاری ، فرض می کنند که ارزیابی شناختی ناقص از طرف بیمار ، احساسات بدنی طبیعی را به روندهای بیمار گونه نسبت می دهد و به این ترتیب موجب علائم اضطراب و بیش فعالی خودکار ناشی از آن می شود. در نتیجه بیماران ممکن است به اطلاعات پزشکی و تغییرات بدنی که تشخیص بیماری خاصی را تایید می کنند ، حافظه و توجه انتخابی نشان دهند ، در حالی که اطلاعات مخالف با آنها را نادیده می گیرند.

عوامل روانی اجتماعی در سبب شناسی خودبیمارانگاری شامل پذیرش نقش بیمار است که در آن مراقبت از جانب دیگران برای فرد مبتلاء اعمال می گردد و او ممکن است از مسئولیت و سرزنش به خاطر بیماری معاف گردد. در بسیاری از موارد ، تظاهر علائم بیماری به طور جسمی ممکن است برچسب همراه با بیماری روانی را کاهش دهد. همچنین خودبیمارانگاری ممکن است در اصل تا حدی منشاء طبی داشته باشد ، چون پزشکان اظهارات هشدار دهنده ای را مطرح می کنند ، لذا آزمایشهایی را که موجب اضطراب می شوند ، پیشنهاد می کنند و به بیماران می گویند علی رغم این علائم ، عیبی وجود ندارد.

به هرحال این موضوعات روانی اجتماعی ممکن است به جای تاثیر در سبب شناسی اولیه خودبیمارانگاری ، نقش نگهدارنده ای را در بروز آن ایفا نمایند. خودبیمارانگاری از نظر بالینی در راستای طیفی از شدت وجود دارد. اگرچه 80 60 درصد از افراد سالم در هر هفته علائم جسمی غیرقابل توضیح دارند و 20 10 درصد از افراد سالم در طی همان دوره ، نگرانی متناوبی را تجربه می کنند ، آنها معمولاً توسط دیگران دوباره اطمینان می یابند. به هرحال به افراد مبتلاء به خودبیمارانگاری برای مدت طولانی نمی توان اطمینان داد. ویژگی اصلی خودبیمارانگاری ، اشتغال ذهنی بیمارگونه فرد با بدنش و حس آسیب پذیری در مورد آن می باشد. بیماران با ترس از داشتن یا پیشرفت یک بیماری طبی جدی اشتغال ذهنی دارند. اذهان آنها با تصاویر و عقاید مربوط به یک بیماری ناتوان کننده یا بدشکل کننده و حتی مرگ آور پُر می شود و ممکن است یک و یا بیش از یک سیستم را مبتلاء سازد.

افکار مداخله گر نوعاً با احساسی از یقین همراه هستند و به افکار بیش بها داده تبدیل می شوند. توجه بیمار منحصراً بر روی بدنش به ویژه عملکرد آن ( برای مثال وِزوِز ، زخم های کوچک ) و احساسات مبهم یا منتشر ( برای مثال تمرکز ضعیف ، خستگی ) متمرکز می شود. بیماران در پاسخ به این افکار مداخله گر ، اغلب به رفتارهای کنترل کردن ، معاینة بدنشان ، جستجو کردن ، درخواست اطمینان بخشی مجدد از دیگران و مراجعه به متون پزشکی روی می آورند. آنها هنگامی که در مورد یک بیماری و یا ابتلاء یکی از آشنایان به یک بیماری جدی ، مطلبی می خوانند یا می شنوند ، معمولاً زنگ خطر را تجربه می کنند. اگرچه ترس این بیماران از بیماری هرگز به حد هذیانی نمی رسد ، اغلب به ماهیت علائمشان بصیرت محدودی دارند. این افراد اغلب کاملاً مجذوب خود هستند و دیگران نیز اغلب در می یابند که همه مکالمات پیرامون سلامت جسمی آنها یا فقدان آن دور می زند. ارتباطات اجتماعی این بیماران نیز محدود می شود ، زیرا آنها اغلب انتظار دارند که دوستان و خانواده ،  درمان های تخصصی را برای آنها فراهم سازند. به طور کلی خودبیمارانگاری سه جزء دارد : 1- اشتغال ذهنی با بدن 2- ترس از بیماری 3- یقین به بیماری. این علائم باید حداقل به مدت 6 ماه وجود داشته باشند و با یک اختلال اضطرابی ، اختلال افسردگی اساسی ، یکی از اختلالات شبه جسمی یا یک اختلال روانپریشی قابل توضیح نباشند. 65.76.73.82.69.90.65.45.78.65.83.73.82.90.65.68.69.72

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط علیرضا نصیرزاده(روان شناس) 88/11/13:: 12:43 صبح     |     () نظر
<      1   2      
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها