سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روان شناسی و مشاوره
 
روان شناسی رشد ( قسمت 1 )

کلمة رُشد ( Development ) در روان شناسی رُشد ، اصطلاح درستی نیست چراکه در رُشد ، همیشه یک حالت افزاینده داریم در حالیکه یک حالت کاهنده نیز باید وجود داشته باشد. پس بهتر است به جای کلمة رُشد ، از کلمة تحوّل ( Mutation  ) استفاده کنیم.

تحول نگرها معتقدند که برای انسان ، آغازی وجود ندارد چراکه انسان از میلیونها انسان دیگر ( اشاره به ابا و اجداد شان ) حاصل شده است.

روان شـناسـی تحـولی ، شـاخـه ای از علم روان شـناسـی است کـه تغـییرات ، اعـم از افــزایــنده یـا کاهنده را که در پهنة زندگی ( Life span  ) وجود دارد ، بررسی می کند.زمان تولد ، بصورت قراردادی است و روان شناسان ، بیشتر به جای کَندوکاو دورة جنینی ، به بعد از تولد اهمیت می دهند و علاقه به تحقیق دارند و در تحقیقات خود ، مسائل مربوط به مراحل جنینی را ، از جنین شناسان اخذ می نمایند.

مراحل تحول انسان از بدو تولد تا مرگ عبارت است از :

تحول

تولد

کودکی

نوجوانی

جوانی

میانسالی

پیری

کهنسالی

مرگ

سن

0

12 - 0

18 - 12

40 - 20

60 - 40

80 - 60

80 به بالا

-

به چند دلیل عمده ، روان شناسی ، تحولی است و نه رشدی ، دلیل اول اینکه در تمام دوره های تحول حتی دورة کودکی ، نوجوانی و جوانی، تحول ، چند جهتی است یعنی فرد می تواند بصورت یک یا چند بُعد ، رشد داشته باشد ( حرکت صعودی ) و در ابعاد دیگر ، حرکت نزولی یا کاهنده داشته باشد. دلیل دوم اینکه تقریباً از اواخر میانسالی به بعد ، شما با پسرفتهای روانی و جسمانی به معنای عام کلمه مواجه می شوید. در سطح جسمانی ، سلولها فرسوده می شوند و روند حرکت نیز رو به کاهش می رود. در بُعد شناختی ( حافظه ) ، قدرت یادگیری از بین نمی رود اما سرعت یادگیری ، کاهش پیدا می کند. البته مطالعات نشان داده که این مسئله ( پسرفتهای شناختی ) کاملاً به عملکرد روزمره و شغل افراد ، بستگی دارد. در سطح عاطفی مثل زودرنجی/ عدم تحمل و ناکامی ، پسرفتهای عاطفی را مشاهده می کنید. قطعاً در برخی از ابعاد ، استدلال پیران بالاست. این دگرگونی ها به هرحال میتوانند هم حالت افزاینده و هم کاهنده داشته باشند.بسیاری از تحول نگرها هم اعتقاد به آنتوژنی یا تغییرات شکلی و کُنشی در یک فرد خاص ، و هم اعتقاد به فیلوژنی یا پدیدآیی نوعی ( Phylogeny ) دارند. به اعتقاد تحول نگرها ، در حقیقت آغاز مطلق برای تحول ، وجود ندارد و در حقیقت به دلیل اینکه تحول بر می گردد به تاریخ تحول اجداد ما ، در نتیجه هرگز نمی توانیم بگوییم این دگرگونی از کجا شروع شده است.پیاژه اعتقاد داشت که در سطح شکلی ( ظاهر ) بدن ، به دلیل سازگاری با محیط ، بشر همیشه در طول تاریخ با تغییراتی مواجه شده است. همچنین در سطح کُنش ( Function ) مواجه شده و از راه وراثت اکتسابی ، به ما رسیده است.آنچه که انسان در طول زمان بدست آورده ، اگر ادامه پیدا می کرد ، این ( اکتسابات ) در ژنوم انسان تاثیر می گذاشته و تغییرات ژنتیکی ، ایجاد می شده است و این تغییرات از طریق ژن ، به نسل بعدی منتقل می شده است مثلاً در سطح رفتار ، برخی از ترسها، عکس العمل ذاتی انسانهاست.علت اینکه فیلوژنی خیلی پیشرفت نکرده ، در واقع این است که این پدیده مربوط به گذشته و هزاران سال پیش می شود. در آن زمان ، ابزارهای ثبت مثل دوربین عکاسی و یا رایانه ، وجو نداشته که این ها را ثبت و ضبط نماید. فیلوژنی بحثی است که خیلی مُستند نیست ، لذا دانشمندان امیدوارند که در سالهای آینده ، بخش فیلوژنی وارد بخش روان شناسی شود.

روان شناسی تحولی ، علمی است که به شدت متاثر از نظریه هاست و در یک حیطة خاص ، با انواع نظریه ها مواجه هستیم  مثل بسیاری از شاخه های دیگر روان شناسی. در تعریف نظریه ( Theory ) می توان گفت که مجموعة اظهارات یک دانشمند است. نظریه ، به مشاهدات ما ، جهت می دهد / از پراکندگی فکر در یک حیطة خاص جلوگیری می کند. از مهمترین کار نظریه این است که باعث گسترش پژوهش می شود.در روان شناسی تحولی ، چند موضوع مشترک وجود دارد :

1- پیوستگی و ناپیوستگی.

* هر نظریه ای که مرحله ( Phase ) داشته باشد ، پیوسته است.

2- همگانی بودن و غیرهمگانی بودن.

3- وراثت و محیط.

4- تاثیرفرد و محیط.

کسانی که دیدگاه پیوستگی به رشد دارند ، کودکی را ماکت بزرگسال می دانند. تقریباً تمام خصوصیاتی را که کودکان دارند ، بزرگترها هم دارند اما بصورت خام ( ناپخته ) و رُشدنایافته تر. دامنة توجه بچه های کم سن ، خیلی کمتر از بزرگسالان است. کودکان مانند بزرگسالان ، قدرت تولید صدا را دارند ولی رشدنایافته تر است. در دیدگاه پیوسته ، تغییرات در جریان تحول ، کمّی است نه کیفی.

بحث های مربوط به پیوستگی

رویکرد پردازش اطلاعات

رویکرد اجتماعی و فرهنگی

اکولوژی

ویگوتسکی

رفتارگرا

 در دیدگاه ناپیوستگی ، کودک ، دیگر ماکت بزرگسال نیست.

بحث های مربوط به ناپیوستگی

رویکرد فروید

نو روان تحلیل گران

هارتمن

اشپیتز

اریکسون

 به اعتقاد پیاژه  از همان لحظة تولد تا وقتی که از دنیا برویم ، دائماً در حالت درون سازی و برون سازی هستیم. از نظر اتالوژی (Ethology ) یا کردارشناسی ، دو مفهوم وجود دارد : 1- دورة بحران ( Critical period ) : به اعتقاد این دیدگاه ، انسان در یک دورة خاص ، آمادگی زیادی دارد که اُلگوهای عملی ثابت ( Fixed action patterns ) را به ظهور برساند اما برای آشکار شدن این اُلگوها ، وجود محرکهای رها کننده ، لازم و ضروری است. در نظام اتالوژی ، اُلگوهای عملی ثابت همان غرایز قدیمی است که در آن ، مفهوم سنتی غریزه که یک رفتار فطری است ،‌ تحت تاثیر محیط قرار نمی گرفت.مطالعات اتالوژیست ها نشان داد که غریزه ، برخلاف دیدگاه سنتی ، تحول پیدا می کند ( غریزه دگرگون می شود ) و تغییر شکل می یابد و یادگیری در آن دخالت دارد لذا به همین دلیل این رویکرد ( اتالوژی ) از واژة غریزه استفاده نکرد.

به نظر پیاژه ، کودکان تا 7 سالگی از نظر ذهنی ، کاملاً خودمیان بین هستند و نمی توانند ذهن دیگران را بخوانند.

متجاوزین به کودکان و زنان / اسکیزوفرنها / مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی / اختلال آسپرگر و اوتیسم ، مشکلشان مربوط می شود به نقص در ذهن خوانی.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط علیرضا نصیرزاده(روان شناس) 89/3/22:: 1:34 صبح     |     () نظر
   1   2      >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها