مکتب گشتالت گرایی :
این مکتب در کشور آلمان و در مقابل دیدگاه رفتار گرایی ، بوجود آمد. گشتالت یک واژه آلمانی به معنی کل و یکپارچه است. بدین ترتیب مکتب گشتالت و طرفداران آن کل گرا هستند. آنها مخالف تجزیه رفتار به قسمت کوچکتر بدون در نظر گرفتن کلیت آن هستند. در نظر آنان کل چیزی متفاوت و فراتر از اجزا است و این کل است که به اجزا معنی و مفهوم و هدف میدهد.
مکتب شناخت گرایی :
این مکتب بر مطالعه روی فعالیتهای عالی مغز یعنی به یاد سپردن ، استدلال کردن ، تصمیم گرفتن و حل مسئله تاکید میکند. موضوعاتی که با مشاهده مستقیم و عینی قابل بررسی و مطالعه نیستند ، اما میتوان آنها را بصورت غیر مستقیم ارزیابی و استنباط کرد. نظریههای این مکتب نوعی بازگشت به اصول اولیه زیبایی و روان شناسی در قرن نوزده میباشد، با این تفاوت که روش و ابزار مطالعه علمیتر است.
مکتب انسان گرایی :
این مکتب بر انسان و تجارب شخصی او ( ادراک شخصی ) از واقعیات تکیه دارد. در واقع این انسان است که صرف انسان بودن مورد توجه قرار میگیرد. طرفداران چنین رویکردی سوال پرارزشی را مطرح میکنند و آن اینکه آیا هدف روان شناسی بررسی رفتارهای تجزیه شده است یا کوشش در جهت حل مسائل مربوط به شادکامی و تحقق تواناییهای بالقوه؟ این مکتب از رشته های مختلفبرای اثبات نظریاتش استفاده میکند و حتی گاهی مخالف روش علمی در روان شناسی است این یک رویکرد افراطی و متضاد است.
کلمات کلیدی: مکاتب روان شناسی