تمرین رفتاری
اصطلاحات تمرین رفتار و ایفای نقش به جای یکدیگر به کار برده می شود. با اینکه هر دو اصطلاح به معنی شبیه سازی موقعیت های واقعی زندگی در اتاق مشاوره اند، ولی وظیفه تمرین رفتار ابهام کمتری دارد. در اینجا به تمرین رفتار به عنوان شیوه ای برای آموزش شیوه های جدید پاسخگویی می پردازیم گرچه می توان از ایفای نقش نیز به همین منظور سود برد، اما از آن به منزله ابزاری برای سنجش(گلدفرید)، وسیله ای برای تخلیه هیجانی(مورونو)42، شیوه ای برای تغییرنگرش(روزنبرگ)43 و نیز روشی برای ایجاد بینش در مراجع برای شناخت منشاء تکاملی مشکلاتش نیز استفاده شده است.
تحقیقات اولیه در زمینه کارایی روش های تمرین رفتار نشان می دهد که این روش قادر به آموزش افراد برای پذیرش نقش جدید رفتاری بوده است. تمرین رفتار در حل مشکلات مربوط به روابط با افراد از نصیحت یا شیوه های غیرمستقیم موثرتر است. اخیراً پژوهش های کنترل شده نشان داده اند که تمرین رفتار ابزاری است موثر برای تسهیل رفتار توام با جرات مراجع.
تکنیک و روش مجموعه درمان به طریقه تمرین رفتار را می توان به چهار مرحله کلی تقسیم کرد:
1- آماده کردن مراجع: هدف اصلی این مرحله این است که مراجع تشخیص دهد که نیازمند یادگیری یک شیوه جدید رفتاری است و این فکر را بپذیرد که تمرین رفتار طریقه مناسبی برای ایجاد این نقش جدید اجتماعی است و بر حالت خجالت و ناراحتی اولیه ناشی از فکر کردن در اتاق مشاوره غلبه کند.
2- انتخاب موقعیت های مورد نظر: درمانگر می تواند سلسله مراتبی را ترسیم کند که آموزش در راستای آن انجام پذیرد مگر در مواردی که مراجعان درمقابله با معدود موقعیت های خاصی دچار مشکل باشند بسیاری از رهنمودهایی که در تنظیم سلسله مراتب برای حساسیت زدایی منظم مورد استفاده قرار می گرفت در اینجا نیز مورد استفاده قرارمی گیرد.
3- خودتمرین رفتار: برای اینکه مراجع بتواند با دیگری ارتباط مناسب اجتماعی برقرار کند فقط دانستن اینکه چه بگوید کافی نیست، لحن صدا، آهنگ گفتار، حرکات، تماس چشمی، وضع عمومی بدن و عوامل متعدد دیگر همگی می توانند در کسب مهارت های اجتماعی لازم نقش عمده ای بازی کنند. عاقلانه تر آن است که درمانگر به جای اینکه تلاش کند تا یکباره مراجع را در تمام این اجزاء تغییر دهد، هر بار فقط چند مورد از آنها را انتخاب کند و در هنگام تمرین هریک ازموقعیت ها به آنها توجه کند.
4- اجرای رفتارهای جدید ویژه نقش در موقعیت های زندگی: وقتی که مراجع در اجرای یک شیوه رفتاری درجلسه مشاوره موفق شد، باید آماده اجرای آن رفتار در زندگی واقعی باشد. باید به وضوح به مراجع فهماند که کاربرد حاصل جلسات در موقعیت زندگی واقعی جزء جدایی ناپذیر شیوه درمان است. اگر صحنه های تمرین به نحوی ترتیب یافته باشند که مراجع بتواند کنش متقابل را آغاز کند، مراجع امکان بیشتری دارد تا در عمل هم خود را در موقعیتی قرار دهد که در جلسه درمان تمرین کرده است(قاسم زاده، 1370).
روشهای اساسی در درمان شناختی
1- شناسایی تفکرات ناسازگار44که با درخواست از بیماران جهت تهیه یک گزارش روزانه از افکاری انجام میشود که پیش از بروز نشانهها یا رفتار غیرطبیعی و یا پس از آنها اتفاق میافتند. این افکار باید حتیالامکان به محض وقوع ثبت گردند.
2- تفکرات ناسازگار با تصحیح سوء تفاهمها از طریق ارائه اطلاعات دقیق و خاطرنشان کردن راههای منطقی استدلال به چالش خوانده میشوند.
3- شیوههای جایگزین تفکر کردن توسط بیمار مورد تمرین قرار میگیرند.
4- این توضیحات جایگزین در آزمایشهای رفتاری مورد آزمون قرار میگیرند.
تا وقتی که تفکرات ناسازگار اصلاح شوند، از شیوه توجه برگردانی45 (پرت کردن حواس) استفاده میشود که به ترتیب زیر انجام میگیرد:
1- تغییر کانون توجه از افکار ناسازگار به سمت یک شیء خارجی(به عنوان مثال بیماران ممکن است، ماشینهای آبی در خیابان را بشمارند و یا به یک شی در اتاق خود خیره شوند).
2- انجام تمرینهای ذهنی مانند محاسبات ریاضی که نیاز به تمرکز کامل دارند(تاد، 1379).
شیوه های ارزیابی در رفتار درمانی شناختی
برای طرح پرسش از مصاحبه شونده، روشهای گوناگونی وجود دارد. نوع پرسشی که مطرح میشود باید با موضوع بحث ارتباط داشته باشد. در اینجا چند روش برای طرح پرسش بیان میشود که تقریبا همه این روشها را میتوان در زمان معینی بهکار برد. اما روان شناس باید بتواند به درستی قضاوت کند که هر یک از این روشها را در چه موقعیتی میتواند به کار برد(روزنهان، سلیگمن، 1387).
روش محدود کردن
در این روش، روان شناس پرسشی را نزدیک به آنچه که قصد پرسش آن را داشته است، مطرح میکند. سپس به تدریج سعی میکند به پرسش مورد نظر بپردازد. در این روش، هدف این است که از کلیات به جزئیات مطلب دست یابد. از این طریق روان شناس میتواند از موضوعی معمولی به مطلب خصوصی و محرمانهای برسد که مطرح کردن ناگهانی و یکدفعه آن ممکن است شخص را مضطرب سازد و از دادن جواب صحیح خودداری کند.
روش لفافه
این روش همان گونه که از نامش معلوم است، برای آن است که مقصود روان شناس از نظر مصاحبه شونده پنهان بماند. در این شیوه از مصاحبه شونده چندین سؤال پرسیده میشود که پرسش مورد نظر روان شناس یکی از آنها است. این پرسشها به نحوی مرتب شده است که اهمیت همه آنها از نظر مصاحبه شونده یکسان به نظر میآید و مصاحبه شونده نمیتواند بفهمد که کدام پرسش بیشتر مورد توجه روانشناس است. از همینرو تمام پرسشها برای او معمولی جلوه میکند و بدون اضطراب و دلهره میتواند به درستی به آنها پاسخ دهد(شاملو، 1386).
پرسشهای هدایتکننده
گاهی روان شناس به جای طرح پرسش به طور مستقیم، سعی میکند از مصاحبه شونده مطلبی بپرسد که او را در جواب دادن به آن راهنمایی کند. مثلاً برای پی بردن به اینکه آیا مصاحبه شونده مشروبات الکلی مصرف میکند یا نه، میتواند بپرسد که دوست دارند در مهمانیها چه نوع مشروبی بنوشند؟ یا اینکه شما معمولاً چقدر مشروب میخورید؟ با این نوع سؤالها روان شناس نشان میدهد که نوشیدن مشروبات الکلی را مجاز میداند و با تظاهر به این مطلب، مصاحبه شونده حتی میتواند حقیقت را بیان کند. البته این پرسشها باید با دقت و احتیاط پرسیده شود و احتیاج به قضاوت صحیح روان شناس دارد.
پرسشهای به تاخیر افتاده
گاه در جریان مصاحبه در ذهن روانشناس سؤالهایی مطرح میشود که میل دارد از مصاحبه شونده بپرسد؛ اما متوجه میشود که مصاحبه شونده درباره مطلب مورد نظر توضیحات کافی را نمیدهد و یا از بیان توضیحات بیشتر خودداری میکند. در این صورت، روانشناس پرسشهای خود را برای موقعیت مناسبتری به تاخیر میاندازد. مثلاً زمانی که مصاحبه شونده درباره خانوادهاش صحبت میکند روانشناس میپرسد: شما قبلاً گفته بودید که چون در مدرسه مشکل داشتید ترک تحصیل کردید، پدر و مادر شما در این مورد چه نظری داشتند؟ با این سؤال روانشناس میتواند توضیحات بیشتری از مصاحبه شونده بخواهد. اگر مصاحبه شونده، جزئیات مشکل خود را بیان نکرد روانشناس میتواند به طور مستقیم از او توضیح بخواهد(فیرس، تیموتی، 1387).
پرسشهای برونفکنی
گاهی مصاحبه شونده درباره رفتارهای خود و اطرافیانش نظراتی بیان میکند، ولی روان شناس میخواهد به روشنی نظر مصاحبه شونده را درباره شخصیت خود و افراد جامعه بداند مثلاً روان شناس میخواهد بداند که نظر او در مورد مسائلی نظیر وظایف زن و مرد، جاهطلبی، ثروت، پیشرفت و امثال آن چیست؟ سادهترین نوع پرسش برون فکنی در این موارد آن است که از شخص بخواهیم تا بعضی از افراد مانند رئیس خوب و دوست خوب را توصیف کند. سپس از او بپرسیم چه خصوصیاتی را در آنها میپسندد و مورد قبول اوست؟ پرسش دیگری که میتوان از شخص پرسید آن است که از او بخواهیم نقاط مثبت و منفی خود را بدون رو در بایستی و خجالت بیان کند. این نوع سؤالات معمولاً فرد را دچار تعارض و کشمکش میکند. برخی ممکن است قسمت اول سؤال را پاسخ ندهند و برخی نیز بخش دوم را بیجواب میگذارند. عدهای هم ممکن است به روان شناس اعتراض کنند که شناخت این نقاط مثبت و منفی شخصیت آنها وظیفه شماست. در مجموع پاسخهای آنها به این سؤال مکمل پاسخ های قبلی آنها درباره بستگان، دوستان و سایر افراد خواهد بود(شاملو، 1386).
کلمات کلیدی: