نرخ فراموشی
ابینگهاوس در آزمایشهای خود، روش هوشمندانهای برای اندازهگیری فراموشی ارائه داد. او جدولی از هجاهای سه حرفی را که قابل خواندن اما کاملاً بیمعنی بودند تهیه کرد (مانند XAK یا CUV) و این جدول را آنقدر تکرار کرد تا توانست آن را کاملاً حفظ کند.سپس در فواصل زمانی متفاوت، از 20 دقیقه تا 31 روز، سعی کرد آن را به خاطر بیاورد. همچنین او آزمود که هنگام فراموشی آیتمهای جدول در این فواصل زمانی، برای یادگیری مجدد آنها چقدر زمان لازم است. با انجام این آزمایش توسط جداول متعدد، ابینگهاوس دریافت که نرخ فراموشی نسبتاً یکنواخت (و نه ثابت) است. فراموشی در ابتدا نسبتاً سریع اتفاق میافتد و به تدریج کمتر میشود. روانشناسان دیگر پس از او تأیید کردهاند که منحنی فراموشی در مورد بسیاری از انواع موضوعات صادق است. برخی تحقیقات نشان داده که شیب منحنی فراموشی در مورد مطالبی که به خوبی آموخته شدهاند، به تدریج به صفر نزدیک میشود، بدین معنی که فراموشی دیگر اتفاق نمیافتد.
در نمودار یادگیری با مرورهای متوالی، میبینیم که هرچه تعداد مرورهای بعدی بیشتر میشود، شیب فراموشی کمتر و کمتر میشود، به طوری که پس از مرور مرحلهی پنجم، این شیب تقریباً از بین میرود و یادگیری، ماندگار میشود. مراحل مرور در نمودار فوق براساس روش لایتنر مشخص شدهاند و فاصلهی زمانی بین مرورها توانهای عدد 2 است. اولین مرور 1 روز پس از مطالعه (20)، دومین مرور 2 روز پس از اولین مرور (21)، سومین مرور 4 روز پس از دومین مرور (22)، چهارمین مرور 8 روز پس از سومین مرور (23)، و پنجمین مرور 16 روز پس از چهارمین مرور (24) انجام میشود. بنابراین عملاً پس از 31 روز و 5 بار مرور یک مطلب، فراموشی آن سختتر از یادگیری آن میشود.
در «نرمافزار لایتنر» مراحل مرور تا 10 مرحله قابل افزایش است. همچنین میتوان فاصلهی زمانی توالی مرورها را تعیین کرد. این بدان خاطر است که تواناییها و شرایط روانی در افراد مختلف و نیز پیچیدگی و سختی موضوع مورد مطالعه متفاوت است. بنابراین هرکس میتواند با شناختی که از خود به دست میآورد و با توجه به موضوع مورد مطالعه برنامهی زمانی مرورهای خود را مشخص سازد.
الگوریتم «نرمافزار لایتنر» بهنحوی بهینه گردیده است تا فواصل مرور را به طور مؤثری کنترل نماید، به صورتی که مطالب آموخته شده کمتر و در فواصل زمانی طولانیتری مرور شده و مطالب آموخته نشده بیشتر و در فواصل زمانی کوتاهتر مرور شوند. این خاصیت که بر اساس روش لایتنر توسعه داده شده است، حداکثر کارایی حافظه را به ارمغان میآورد.
براساس نظر بسیاری از روانشناسان، فراموشی یک موضوع علاوه بر زمان، بر اثر تداخل اطلاعات و فعالیتهای دیگر در مغز رخ میدهد. پژوهشی که در سال 1924 توسط دو روانشناس آمریکایی به نامهای (John Jenkins) و (Karl Dallenbach) انجام گردید، برای نخستین بار نقش «تداخل» را در فراموشی آشکار ساخت. در این پژوهش از دانشآموزانی خواسته شد تا جداول حاوی هجاهایی را که قبلاً نشنیده بودند حفظ کنند، با این شرط که یا درست قبل از خواب شبانگاهی این کار را انجام دهند یا هنگام صبح بلافاصله پس از بیدارشدن. سپس آنها را پس از یک، دو، چهار یا هشت ساعت بعد از بیداری میآزمودند. نتیجه بسیار شگفتانگیز بود.مشخصاً فراموشی در مورد افرادی که قبل از خواب جداول را حفظ کرده بودند کمتر بود و این در حالی بود که فاصلهی زمانی بین آموختن جداول و امتحان در مورد این دانشآموزان بیشتر از کسانی بود که پس از خواب آن را حفظ کرده بودند. این پژوهش به خوبی نقش تداخل اطلاعات و فعالیتها را در فراموشی، علاوه بر عامل زمان اثبات میکند.
برخی معتقدند میتوان از اوقات مرده در اتوبوس و مترو برای مرور فلشکارتها بهره برد. نتیجهی پژوهش فوق حاکیاست که ترجیحاً هر زمانی برای مرور مناسب نیست. برای نتیجهی مؤثرتر، بهتر است مرور کارتها قبل از خواب و یا در زمانی انجام شود که پس از آن مغز در معرض هجوم اطلاعات یا فعالیتهای دیگر قرار نداشته باشد.
65.76.73.82.69.90.65.45.78.65.83.73.82.90.65.68.69.72
کلمات کلیدی: